آنچه میخوانید حاصل گفتوگوی خبرنگار سرویس علمی، فرهنگی مرکز خبر حوزه با حجتالاسلام والمسلمین حامد معرفت است.
* عشق و علاقه آیتالله معرفت به قرآن از کجا ناشی میشد؟
کسی نمیتواند در مکتب اهلبیت(ع) خدمتگذار باشد، ولی عشق به قرآن در وجود او نباشد. همانگونه که در حدیث ثقلین، اهلبیت(ع) و قرآن دو بال نجات معرفی شده اند؛ طبیعتا کسی که در مکتب اهلبیت(ع) هست، قرآنی هم باید باشد. مرحوم والد، چون متولد کربلا بودند و از پدری روحانی بهرهمند بودند، عشق به اهلبیت(ع) و قرآن از دوران کودکی و به طور همزمان در معظم له شکل گرفت.
* ارادت مرحوم والد شما به اهلبیت(ع) چگونه متجلی بود؟
ایشان همواره میگفت: کسی که در کربلا متولد شود و کام او را با آب فرات بردارند، نمیتوان تصور کرد این شخص حسینی نباشد. پدر و اجداد وی همه ذاکر اهلبیت(ع) بودند که این راه را اخوی های آیتالله معرفت دنبال نموده اند. لذا خانواده وی، نه تنها عاشق اهلبیت(ع) بودند، بلکه ذاکر اهلبیت(ع) به شمار میآمدند. مرحوم والد، سالیان متمادی مراسم عزاداری برای حضرات معصومین(ع) مخصوصا حضرت صدیقه طاهره سلامالله علیها بر پا میداشت و در این مراسم نیز از بزرگان و دانشمندان بنامی مانند آیت الله استادی دعوت به عمل میآمد تا در مراسم سخنرانی کند.
یکی از نمونههای ارادت والد به اهلبیت(ع) «احیای نام اهلبیت(ع) در علوم قرآن و تفسیر» بود که ایشان با پشتکار و اراده عجیبی نام آل رسول را در علوم قرآن و تفاسیر احیا کرد.
* نحوه فعالیت آیتالله معرفت و حساسیت وی به رسمالخط قرآنی چگونه بود؟
رسمالخط قرآن با سایر رسمالخط ها متفاوت میباشد. یکی از علت ها هم بخاطر قدیمی بودن این رسمالخط هاست و سعی کرده اند که آنرا حفظ کنند.
قرآن از مکتوباتی است که نوشتن آن از صدر اسلام آغاز شد و چون رسمالخط ابتدائی بود، مشکلاتی متوجه آن میشد. خوشبختانه این اشکالات به گونه ای نیست که کلمه را تغییر دهد و با علائمی توانسته اند آن اشکالات را اصلاح کنند. بنابراین اگر کسی به قرآن مراجعه کند، میتواند آن تلفظ صحیح را ادا کند.
یادم هست قرآنی را خدمت مرحوم والد آوردند، رسمالخط آن را اصلاح کرده و بسیاری از علائم قرآن را حذف کرده بودند و توجیه می کردند، به خاطر روان شدن متن این کار انجام شده است. اما آیتالله معرفت این مسأله را قبول نکرد و گفت: این کار شما را امضا نمیکنم. چون قرآن بخاطر قداستی که در آن هست، هر چیزی منسوب به قرآن باشد، هرچند علائم و نوشته آن باشد، مقدس است. مرحوم والد در این زمینه میگفت:باید احتیاط شود و مثال میزد: کلمه «لکن» با اینکه هیچ نوع دیگری نوشته نمیشود و کلمه دیگری شبیه آن نیست؛ با اینهمه من اجازه حذف اعراب آنرا نمیدهم. لذا نسبت به این مسأله حساسیت ویژه ای داشت. اما معظم له روی «الف» ها زیاد حساسیت نداشت. مثلا جاهایی که «الف» گذاشته نمیشد اشکالی را وارد نمیدانست. ولی حذف حرکات «مثل کسره و فتحه» را به هیچوجه اجازه نمیدادند.
* تفسیر اثری مرحوم والد چه ویژگیهایی دارد؟
همانگونه که اشاره شد، هدف آیتلله معرفت از ورود به عرصه تفسیر و علوم قرآن ، احیاء و انتشار نام اهلبیت(ع) بود . حضرات معصومین(ع) در تفسیر قرآن آنچه لازم بوده ، فرمودهاند، ولی به دلائلی سعی شده نام اهلبیت(ع) از تفاسیر قرآن در طول تاریخ حذف شود. به عنوان مثال، تفاسیر روایی شیعه در جهان اسلام مثل نورالثقلین طوری قلمداد میشود که انگار تفسیر نیست و متأسفانه در بین اهل سنت طوری ترویج شده که، تفاسیر اهلبیت(ع) را جزء تفاسیر غیرقابل قبول قلمداد میکنند، در صورتی که اینگونه نیست.
یکی از اهداف نگارش تفسیر اثری آیتالله معرفت، احیاء تفاسیر اهلبیت(ع) بود تا ثابت نمایند، نه تنها از نوع تفاسیر بی پایه نیست، بلکه بسیار غنی و پر بار است و حتی یک گام بالاتر.
تفاسیر روایی که به «عامه» مشهور است ، مثل تفاسیر ابن عباس ، از تفاسیر اهلبیت(ع) سرچشمه گرفته است. حال چگونه میتوان این مطلب را اثبات کرد. بهترین راهش این است همه روایات در کنار هم آورده شود. وقتی روایات تفاسیر «عامه» در کنار روایات تفسیری اهلبیت(ع) قرار گیرد، دوثمره خواهد داشت؛ نخست اینکه خود به خود، کلام اهلبیت(ع) در بین مخاطبین منتشر میشود. دوم اینکه خواننده قدرت مقایسه پیدا خواهد کرد. مثلا تفسیری که از امیرالمؤمنین(ع وارد شده و ابن عباس هم همان تفسیر حضرت را بازگو میکند؛ مطلب دیگر آنکه به خوبی نشان میدهد بین تفاسیر، ارتباط وجود دارد و از یک منشأ گرفته شده است.
کسی که این را قبول نداشته باشد، دیگر نمیتواند تفسیر ابن عباس را قبول کند، ولی تفسیر حضرت علی(ع) را قبول نکند. تفسیر حضرت را انکار کرده ولی تفسیر ابن عباس را بپذیرد. اگر تفسیر ابن عباس پذیرفته شد تفسیر حضرت هم باید پذیرفته شود.
در واقع به این صورت کلام اهلبیت(ع) منتشر میشود و جلوی هجمههایی که به تفاسیر اهلبیت(ع) میکنند گرفته می شود.
* خاطرات ناگفته ای از آیتالله معرفت را به یاد دارید؟
مرحوم والد بیشتر مشهور به شخصیت قرآنی است. در حالیکه وی بیشتر تحصیلات خود را در فقه و اصول متمرکز کرده بود و نزد اساتیدی چون آیات عظام «خویی، امام خمینی، و...» فقه و اصول را فرا گرفته بود.
خاطرم هست، یک بار عده ای از طلاب به من گفتند؛چون ما میخواهیم وارد تفسیر و علوم قرآنی شویم، دوست داریم قبل از ورود به این مبحث، با آیتالله معرفت دیدار کنیم تا از راهنمایی های ایشان بهره مند شویم. وقتی خدمت آقا رسیدند یکی از حضار سوالی مطرح کرد و گفت؛ ما میخواهیم وارد عرصه تفسیر و علوم قرآن بشویم، چه بخوانیم و از کجا شروع کنیم؟ آیتالله معرفت پاسخ داد: بروید فقه و اصول بخوانید!
یکی از طلبهها خیال کرد: معظم له متوجه سؤال نشده است و گفت: ما آمده ایم در مورد علوم قرآنی صحبت کنیم ، نه درباره فقه و اصول!
آیتالله معرفت گفت: من متوجه سؤال شدم،جواب همان است که گفتم. اگر میخواهی «مفسر شوی»، باید فقه و اصول را خوب بخوانی. سپس مرحوم والد توضیح داد: اسکلت دانش شیعی، «فقه» است. اگر فقه باشد، بقیه علوم؛ (تفسیر ، فلسفه، کلام و ...) شاخ و برگ فقه خواهند شد. اگر اسکلت که فقه است، نباشد، هیچکدام از علوم دیگر منسوب به دانش شیعی نیست و فیلسوف اسلامی و شیعی کسی است که فقیه باشد.
بعضی افراد ایراد میگیرند، چرا در حوزه به فقه و اصول زیاد اهمیت داده میشود. مگر بقیه علوم دارای اهمیت نیست؟ درست است که بقیه علوم نیز اهمیت دارد، اما قوام و اسکلت دانش شیعی فقه است. فقه، پیش نیاز همه علوم اسلامی است.
* پدرم خیلی متواضع بود
آیتالله معرفت (ره) تا آخر عمر خود نه راننده ای داشت، و نه دفتر داری که واسطه بین او و مراجعه کنندگان باشد و خود بطور مستقیم تلفنها را پاسخ میداد. بعد از اقامه نماز در مسجد چهار مردان، اگر خریدی لازم بود، خود اقدام میکردند و تا آخرین لحظات عمر پر برکت خود سعی نکرد حالت بزرگمنشی از خود نشان دهد.
* بیشترین سفارش آیتالله معرفت چه بود؟
مرحوم والد خیلی روی تعقل تاکید میکرد و در آموزش به فرزندان خود میگفت: ابتدا فکر کنید، بعد تصمیم بگیرید. درواقع یک حالت آزاد اندیشی را به ما تعلیم میداد. چون هرچیزی ولو مطلب مسلّم را نباید، تعبّدی پذیرفت. همین آموزش وی به اینصورت باعث میشد که مسائل بدیهی نیز در ذهن ما بصورت عمیقتر جای بگیرد.